می نویسم که یادم نره!

Things it yearns to remember

می نویسم که یادم نره!

Things it yearns to remember

من مادر هستم

یک ـ دختری که با خانواده‌اش درگیر است، عاشق پسری است هم سن و سال خودش و با دوست پدرش صمیمی‌تر از والدینش است.
دو ـ دختری که پس از شنیدن حرف‌های تلخ عشقش پای تلفن بهم ریخته... و شیشه‌ی مشروب را سرکشیده است.
سه ـ دختری که از سوی کسی که به او اعتماد کامل داشته مورد تعدی قرار گرفته و با این‌که رگش را زده به موقع به بیمارستان رسیده و جان سالم به در برده است.
چهار ـ دختری که پس وقوع حادثه بهم ریخته و در پی انتقام است، انتقامش را هم می‌گیرد.
پنج ـ دختری که مادرش گناه او را به گردن گرفته و مستأصل است.
شش ـ دختری که فهمیده ماحصل آن حادثه بچه‌ایست در وجودش.
هفت ـ دختری که با اعتراف به حقیقت حالا یک قاتل است.
هشت ـ دختری که تحت فشار عصبی بچه‌اش را سقط کرده و هرروز به مرگ نزدیک‌تر می‌شود.
نه -و در آخر دختری که بناست برای اعدام برده شود و از ترسش می‌گوید.




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد