یک ـ دختری که با
خانوادهاش درگیر است، عاشق پسری است هم سن و سال خودش و با دوست پدرش صمیمیتر از
والدینش است.
دو ـ دختری که پس از شنیدن حرفهای تلخ عشقش پای تلفن بهم ریخته... و شیشهی مشروب
را سرکشیده است.
سه ـ
دختری که از سوی کسی که به او اعتماد کامل داشته مورد تعدی قرار گرفته و با اینکه
رگش را زده به موقع به بیمارستان رسیده و جان سالم به در برده است.
چهار ـ دختری که پس وقوع حادثه بهم ریخته و در پی
انتقام است، انتقامش را هم میگیرد.
پنج ـ دختری که مادرش گناه او را به گردن گرفته و
مستأصل است.
شش ـ دختری که فهمیده ماحصل آن حادثه بچهایست در
وجودش.
هفت ـ دختری که با اعتراف به حقیقت حالا یک قاتل است.
هشت ـ دختری که تحت فشار عصبی بچهاش را سقط کرده و
هرروز به مرگ نزدیکتر میشود.
نه -و در آخر دختری که بناست برای اعدام برده شود و از
ترسش میگوید.