مادر کودکش را شیر می دهد

و کودک از نور چشم مادر

خواندن و نوشتن می آموزد

وقتی کمی بزرگتر شد

کیف مادر را خالی می کند

تا بسته سیگاری بخرد

بر استخوان های لاغر

و کم خون مادر راه می رود

تا از دانشگاه فارغ التحصیل شود

وقتی برای خودش مردی شد

پا روی پا می اندازد

و در یکی از کافه تریاهای روشنفکران

کنفرانس مطبوعاتی ترتیب می دهد و می گوید :

عقل زن کامل نیست …