می نویسم که یادم نره!

Things it yearns to remember

می نویسم که یادم نره!

Things it yearns to remember

جیغ ها

با قدم های سنگین از پله ها پایین می آیم.پایم میلغزد شاید هم چون چشمانم سیاهی میرود ...خیلی هم مهم نیست.

آمده ام بیرون که صدای دف و تار بر ذهنم چنگ نیندازند.

صدای در مرا از منجلاب افکارم بیرون کشید. دستم را روی کلید فشار داده بودم و در با همان خشونت همیشگی باز شده بود.نور زرد چراغش میگفت : زود تصمیم بگیر.

بیرون میزنم.از پیچ کوچه میگذرم. آسمان بلا تکلیف است.اگر چند لحظه دل به دلش دهی نمیفهمی این  سرخی بعد از سحر است یا دم غروب ...هرچه هست دلم را از جا میکند.

آبشار طلایی ها لب دیوار نشسته اند و خودنمایی میکنند.

از مژگان بنفشه حسرت چکه میکند ولی دم نمیزند.

زمین سنگفرش است و صدای پایم را بیشتر به دیوار میکوبد.دیوار هم که دست بردار نیست. کنارم قد میکشد و صدا را روی سرم میریزد.

صدای ترمز ماشینی از پشت سرم تداعی جیغ های آینه میشود.بوقش ذهنم را خراش میدهد.با چشمانی قرمز و برافروخته به طرفش برگشتم. داننده سرش را از پنجره بیرون آورده و فریاد میکشد. آنقدر در سرم صدای جیغ می آید که صدای نا مفهومش به گوشم نمیرسد.

راهم را می روم. آسمان از نور دل میکند. حجمی از هوا دنبالم میکند. از جلوی شربت خانه ی محبوبم میگذرم.صدای ناقوس کلیسا اوج می گیرد. بسیاری از آنها که سر بر شانه ی هم گذاشته اند و دو نفری راه می روند  ، می ایستند . از وجودشان شوق میدمد.

جلوی کلیسا ، جایی که از چشم غره های دیوار در امانی ، حوضی  قرار دارد . میانش  مجسمه ی مردی پاکیست با کتاب و صلیب.

کنار حوض  ، روی زمین ،  مینشینم.

امان از این گوشی موبایل!!

جواب میدهم.

برایم می خواند :

**نیمه شب بود و هوا ساکت و سرد

تازه ماه از پس کهسار برون آمده بود

تازه زندان من از پرتوی پر الهامش

(کز پس پنجره ای میله نشان میتابید )

سایه روشن شده بود.

وآن پرستو که چنان گمشده ای داشت ؛ هنوز

همچنان در طلبش غمزده بود.

ماه او را دم آن پنجره آورد و به وی

با سر انگشت مرا داد نشان

کین همان است . همان گمشده ی بی سامان

که در این دخمه ی غمگین  سیاه

 کاهدش  جان و تن و همت و هوش

می شود سرد و خموش **

باز جیغ ها در گوشم می پیچند.

+ ماه رو دیدی؟؟اینجا معرکس!

- دیدم . کامل هست اما حالش چندان خوب نیست.

+ دنیا که قشنگ بود! چی شد پس ؟

- نمیدونم!

+ واقعن نمیدونی ؟؟

جوابش را ندادم . دیگر صدایش هم نمی آمد.

روی اسکرین گوشی  لبخندی با قلب تپنده ای ظاهر شد. نوشته بود :

«هجوم واژه ها را هنگام لمس تنهایی ماه ، در این هوای خفه ی نا امیدی انکار نمیتوان کرد. سیر تکامل این جسم خمیده هر زبانی را شاعر میکند »

شعری برایش فرستادم..

بلند شدم . دیگر به لرزش میان انگشتانم کاری نداشتم. فقط به راهم ادامه دادم و به آدم هایی نگاه کردم که تا جیغ ها را شنیدند راه آهنگری پیش گرفتند و سرب داغ در گوش هاشان ریختند...همین!!

 

**فراموشی مهدی اخوان ثالث **

نظرات 3 + ارسال نظر
مجید جمعه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 04:28 ب.ظ http://www.rahimimajid.blogsky.com

سلام.وب قشنگی داری.به وب منم سربزن حتما.راستی؟دوست داری تبادل لینک کنی اگه دوست داری لینکم کن تامنم تورولینک کنم

saman یکشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:14 ق.ظ

nafahmidam,age in male akhavan salese pas un tikkeye akharesh chie?????un k male dornast

Na azizam!!
Faghat un shere setare dar male akhavan salese :)

کاوه شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:40 ب.ظ http://www.gongekhabdide.blogsky.com

دیرگاهیست در این تنهایی ،رنگ خاموشی در طرح لب است
بانگی از دور مرا میخواند ،لیک پاهایم در قیر شب است

رخنه ای نیست در این تاریکی ،در و دیوار به هم پیوسته
سایه ای لغزد اگر روی زمین ،نقش وهمیست ز بندی رسته

نفس آدمها سر به سر افسرده است
روزگاریست در این گوشهء پژمرده هوا ،هر نشاطی مرده است

دست جادویی شب در به روی من و غم میبندد
میکنم هر چه تلاش ،او به من میخندد

نقشهایی که کشیدم در روز ،شب ز راه آمد و با دود اندود
طرحهایی که فکندم در شب ،روز پیدا شد و با پنبه زدود

دیرگاهیست که چون من همه را ،رنگ خاموشی در طرح لب است
جنبشی نیست در این خاموشی ،دستها ،پاها در قیر شب است



سهراب سپهری...

کاش منم رمز داشتم که همشو بخونم!

چه فکر می کنی ؟

جهان چو آبگینه ی شکسته ایست

که سرو راست هم در او شکسته می نمایدت ؟

چنان نشسته کوه در کمین ِ دره های این غروب ِ تنگ

که راه بسته می نمایدت ؟

زمان ِ بیکرانه را تو با شمار گام عمر ِ ما مسنج

به پای او دمی است این درنگ ِ درد و رنج

بسان رود که در نشیب دره سر به سنگ می زند

رونده باش

امید هیچ معجزی ز مرده نیست

زنده باش !

هوشنگ ابتهاج

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد