-
دلیل بودن
شنبه 14 بهمنماه سال 1391 20:57
دلیل بودنم اینه که بودن با تو شیرینه چشام درگیره چشماته ، چشات مارو نمیبینه ببین حال دلم خوش نیست یه چیزی بی تو کم دارم نه میتونم بگم باشی نه از تو چشم بردارم همیشه تا تو یک لحظه است که قدرش رو نمیدونم نمی تونم بگم حتی دچار وهم و هزیونم که با تو زیر یک سقفم ، نمیفهمم چه جوری بت بفهمونم که دوست دارم ای رویای به رحمم می...
-
226
شنبه 14 بهمنماه سال 1391 20:56
-
چای...
شنبه 14 بهمنماه سال 1391 20:13
نشستم روی صندلی میزی که جای چهار نفر بود! نه یک نفر! یک شکلات داغ غلیظ سفارش دادم و به توهم عجیبم از صدای باران گوش دادم. موسیقی کافه "تو ای پری کجایی" بود. شروع کردم به خواندن. بیخیال نگاه سنگین پسرهای پشت سرم. راستی چرا همه پسرند؟ ساعت کافه 11:40 دقیقه بود. سه شنبه 12... مگر امروز پنج شنبه نیست؟مگر امروز...
-
224
چهارشنبه 11 بهمنماه سال 1391 20:46
-
Once upon a December-anastazia
سهشنبه 10 بهمنماه سال 1391 15:23
Dancing bears Painted wings Things I almost remember, And a song someone sings once upon a December Someone holds me safe and warm, horses prance through a silver storm, Figures dancing gracefully, across my memory, (singing aaaaa with the melody) Someone holds me safe and warm, horses prance through a silver storm,...
-
222
سهشنبه 10 بهمنماه سال 1391 15:22
-
221
دوشنبه 9 بهمنماه سال 1391 16:58
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 9 بهمنماه سال 1391 16:37
-
بلههههه!!
یکشنبه 8 بهمنماه سال 1391 21:04
-
218
یکشنبه 8 بهمنماه سال 1391 21:04
-
217
شنبه 7 بهمنماه سال 1391 22:33
-
واژه های باران
پنجشنبه 5 بهمنماه سال 1391 16:50
نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند مثل آسمانی که امشب می بارد.... و اینک باران بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند و چشمانم را نوازش می دهد تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم
-
حاله همه ی ما خوب است...
پنجشنبه 5 بهمنماه سال 1391 16:36
سلام! حال همهی ما خوب است ملالی نیست جز گم شدنِ گا ه به گاهِ خیالی دور، که مردم به آن شادمانیِ بیسبب میگویند با این همه عمری اگر باقی بود طوری از کنارِ زندگی میگذرم که نه زانویِ آهویِ بیجفت بلرزد و نه این دلِ ناماندگارِ بیدرمان! تا یادم نرفته است بنویسم حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود میدانم همیشه حیاط آنجا...
-
214
سهشنبه 3 بهمنماه سال 1391 17:29
-
213
دوشنبه 2 بهمنماه سال 1391 17:10
-
212
یکشنبه 1 بهمنماه سال 1391 16:51
-
چیز هایی هست که نمی دانی...
یکشنبه 1 بهمنماه سال 1391 16:22
دست سیما با دستهکلیدش که یک عروسک گربه از آن آویزان است بازی میکند. علی و سیما پشت میزی در کافۀ دنیس نشستهاند و فنجانهای نیمخوردۀ قهوه جلوشان است. از دکوراسیون قدیمی و میز و صندلیهای لهستانیِ کافه اثری دیده نمیشود. همه چیز به سبک پیتزافروشیها چیده شده و رنگهای قهوهای و خاکستری که پیشتر در کافه دیده بودیم...
-
تاب تاب عباسی
جمعه 29 دیماه سال 1391 14:01
تاب تاب عباسی از هیمالیا تا انتـــــــهای دره ی مرگ تاب می خورم با رقص گیسوانت می خواهم برایت کمی لبخند بیآورم... انگار باز هم خدا در سایه ی یک درخت دارد برای یاسمن سیب پوست می کند تو.. تو.... " بپا منو نندازی "
-
...
جمعه 29 دیماه سال 1391 14:00
نه از خودم فرار کرده ام نه از شما به جستجوی کسی رفته ام که " مثل هیچ کس نیست " نگران نباشید یا با او باز میگردم یا او بازم میگرداند تا مثل شما زندگی کنم...
-
208
جمعه 29 دیماه سال 1391 13:58
-
همایون خرم...
جمعه 29 دیماه سال 1391 13:15
استاد همایون خرم پرکشید... از آثار این استاد بزرگ... امشب در سر شوری دارم، امشب در دل نوری دارم باز امشب در اوج آسمانم، رازی باشد با ستارگان امشب یکسر شوق و شورم، از این عالم گوئی دورم از شادی پر گیرم که رسم به فلک سرود هستی خوانم در بر حور و ملک در آسمان ها ، غوغا فکنم سبو بریزم ساغر شکنم امشب یکسر شوق و شورم، از این...
-
206
جمعه 29 دیماه سال 1391 07:52
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 28 دیماه سال 1391 15:40
می شنوم ، می شنوم ، آشناست ؛ موسیقی ِ چشم ِ تو در گوش ِ من ! موج ِ نگاه ِ تو هماواز ِ ناز ریخت چو مهتاب در آغوش ِ من . می شنوم در نگه ِ گرم ِ توست گم شده گلبانگ ِ بهشت ِ امید این همه گشتم من و...، دلخواه ِ من در نگه ِ گرم ِ تو می آرمید . زمزمه ی شعر ِ نگاه ِ تو را می شنوم ، با دل و جان آشناست اشک ِ زلال ِ غزل حافظ است...
-
از سینمافا ...
دوشنبه 25 دیماه سال 1391 22:27
او در جامعه ی امروز زندگی می کند نگاهی به فیلم جرم به بهانه ورود به شبکه نمایش خانگی کیمیایی سال ها با فیلم های متفاوت و خاطره سازش - در سینمای ایران تاخت تا اینکه یک دوره از سرعتش کاسته شد و فیلم هایی را روانه ی پرده ی سینماها کرد که رنگ و بوی روزهای تاختش را نداشتند . در چند سال اخیر منتقدان استاد را به اینکه هنوز...
-
203
یکشنبه 24 دیماه سال 1391 23:35
-
202
یکشنبه 24 دیماه سال 1391 13:54
-
جرم...
یکشنبه 24 دیماه سال 1391 13:51
رضا: آقای افجهای! این کاری که من میکنم، کار میبره. منِ بیپول، آس، گرفتار زن و حبس، بچه و آوارگی و تنهایی. سر جیبمو میدوزم، پا رو دل و زندگیم میذارم، که بگم نه! من اسلحهمو جایی میکشم که فکر کرده باشم. دارم یاد میگیرم. از خود زخم یاد میگیرم. دردو نخور. آخ بگو. یکی میگفت: «ماشه رو بی عقل که بکشی، قاتلی »....
-
گاهی...
شنبه 23 دیماه سال 1391 00:30
بعضی اوقات حس میکنی یکی بهت احتیاج داره...بعد این حسه توی تو قوی تر میشه...قلبت شروع میکنه تند زدن،همین طور میزنه میزنه میزنه تا حس میکنی انگار تویی که احتیاج داری یکی بهت احتیاج داشته باشه یا اصلا تو به یکی احتیاج داری...بعد شروع میکنی تو اطرافینت گشتن میگردی تا ببینی اون کیه که الان احتیاج داری که بهت احتیاج داشته...
-
گاهی...
شنبه 23 دیماه سال 1391 00:28
-
بیشه ی گور
جمعه 22 دیماه سال 1391 22:55
حیاطی چه فراخ درختی چه بلند من در این مدرسه پی چیزی می گردم پی بیستی شاید پی خوابی راحت پی یک تعطیلی . . دم دفتر ماندم و صدایی آمد گوش دادم چه کسی امتحان طرح می کرد؟ راه افتادم ناظمی بر سر راه نمره ها کم می کرد انظباطی می داد و چه بدبختم من و چه اندازه تنم... . . نکند بد شانسی،برسد از آن سو آخر دی ماه است درس...